رابطه بدنه ایمپلنت و سطح فانکشنال : نیروهایی که بر ایمپلنت وارد می شوند را می توان از نظر میزان ( اندازه ، شدت ) مدت اثر ، نوع و جهت ارزیابی کرد .
سطحی که نیروها بر آن وارد می شوند نیز با ویژگیهای فوق مرتبط می باشد و در میزان استرس وارد شده بر ایمپلنت تاثیر دارد . استرس مساوی است با مساحت سطح تقسیم بر نیرو F/A = S بنابراین برای کاهش استرس بر سطح یا باید نیرو کم شود یا سطح افزایش یابد .
در استخوانی که حجم ثابت دارد می بایست سطح ایمپلنت برای تحمل نیروهای فانکشنال تعدیل گردد . سطح فانکشنال سطحی است که نیروهای فشاری را به ناحیه تقابل ایمپلنت استخوان منتقل می کند .
سطح تماس فانکشنال برای کاهش استرس مکانیکی به استخوان سودمند است ، بیشترین میزان استرس بر سطح تقابل ایمپلنت – استخوان ، در استخوان D1 و D3 در فاصله 5 تا 9 میلیمتر کرستال ایمپلنت وارد می شود و بنابراین طراحی بدنه ایمپلنت در ناحیه کرونالی ( 2 میلیمتر )برای توزیع و انتشار استرس های الکوزالی ( نیروهای عمودی جویدنی ) به استخوان اهمیت دارد .
به عنوان مثال یک ایمپلنت دارای ترد ( thread ) V شکل 9 میلیمتری یا یک ایمپلنت با ترس معکوس ، سطح تماس کلی بیشتر نسبت به ایمپلنت با ترد مربعی 13 میلیمتری دارند 0 اما سطح فانکشنال که ناحیه تحمل نیروهای فشاری بیومکانیک در نواحی پر استرس است می تواند به دلیل طراحی و شکل هندسی ترد در ایمپلنت 13 میلیمتری بیشتر باشد . سطح فانکشنال همچنین نقش مهمی را در شناسایی نواحی BIC ( اتصال ایمپلنت – استخوان ) در رابطه با تراکم ( دانسیته ) استخوان و تحت بارگذاری اولیه ایفاء کند )
استخوان نوع D1 که سخت ترین استخوان در 2 فک می باشد ، بیشترین ضریب کششی ( MOE ) و همچنین بیشترین BIC اولیه را دارا می باشد که حدود 80 % است ، استخوانهای نوع D2 ، D3 ، D4 داحیه تماس اولیه با ایمپلنت ، استخوان کمتری دارند به طوریکه استخوان نوع D5 طی ترمیم اولیه و برداشتن پوشش تیتانیومی ایمپلنت حدود 25 % سطح تماس را با ایمپلنت داراست . در نتیجه به شکل هندسی طراحی بدنه ایمپلنت به طول آن و نیز دانسیته استخوان همگی به سطح فانکشنال ارتباط دارند .